کد مطلب:33887 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:282

روزگار درخششهای فرهنگی











بخش عمده زندگی شریف رضی در نیمه ی دوم قرن چهارم هجری گذشته است.[1] این قرن مصادف بود با دوره ی سوم خلافت عباسیان (447 -334 ه) كه دوره ی خلافت اسمی عباسیان بود كه پس از دوره ی تثبیت قدرت و تحكیم سلطه ی ایشان و دوره ی تسلط جمود و قشریگرایی و استبدادی سخت، ظهور كرده بود.[2].

دوره ی سوم خلافت عباسیان با ورود «معز الدوله احمد بن بویه» به دستگاه خلافت عباسی و دگرگون شدن قدرت عهباسیان و پیدایش یك فضای سیاسی جدید شكل گرفت.[3] با حضور و قدرت گیری دیلمیان در بغداد كار حكومت عباسی صورتی جدید از خلافت یافت و خلفا سلطنت می كردند و حكومت و اداره ی امور در اختیار آل بویه بود. خلفا جز اسمی بیش نبودند و شكلی تشریفاتی داشتند و با املاك و در آمد اختصاصی و مقرری ای كه از دولت دریافت می داشتند و با املاك و در آمد اختصاصی و مقرری ای كه از دولت دریافت می داشتند زندگی می كردند.[4].

«این طقطقی» در این باره می نویسد:

«از آن پس وضع خلافت رو به دگرگونی نهاد، نه رونقی برای آن ماند و نه وزارت آل بویه بر مملكت تسلط یافتند و وزرا را ایشان تعیین می كردند، مناصب نیز به دست آنها بود و برای خلفا در ضمن سایر مخارج خود چیزی اندك و ناقابل تعیین می كردند.»[5] «مسعودی» نیز در احوال خلافت «مطیع لله» كه قریب سی سال از 334 تا 363 هجری عنوان خلیفه داشت، می نویسد:

«مطیع در دست ابن بویی دیلمی بود و امر و نهیی نمی توانست بكند و در امور خلافت و وزارت كاره ای نبود و نفوذی نداشت.»[6].

در این دوران قدرت واقعی در دست آل بویه بود و عمده ی كار خلفا امضای فرمانها و برپایی تشریفات رسمی و مذهبی بود[7] و آنان بازیچه ی دست امیران آل بویه شمرده می شدند.[8] بدین ترتیب با تسلط آل بویه بر مركز خلافت و حاكمیت عملی آنان، اوضاع سیاسی- اجتماعی شیعه تغییر یافت و شیعیان پس از یك دوران طولانی سراسر حرمان، در عرصه ی اجتماعی به احیای شعائر خود برخاستند و تظاهرات كردند. در سال

[صفحه 71]

351 هجری شیعیان بر درهای مساجد شعارهایی نوشتند مبنی بر لعنت معاویه و كسی كه حق فاطمه (س) و فدك را غصب كرد و كسی كه عباس را از شورا بیرون كرد و كسی كه از دفن حسن (ع) در كنار جدش رسول خدا (ص) جلوگیری كرد و كسی كه ابوذر را تبعید كرد. این كار به فرمان «معز الدوله» یا با اجازه ی او صورت گرفت. اهل سنت شبانه نوشته ها را ستردند و «معز الدوله» بر آن بود كه دوباره آنها را بنویسند ولی وزیرش «ابومحمد مهلبی» از او خواست كه این كار را نكنند و به جای آن شعارها چنین بنویسند: «لعن الله الظالمین لال رسول الله (ص).» (لعنت خدا بر ستمگران به خاندان رسول خدا) و اجازه داده شد در لعنت بر معاویه تصریح كنند و شیعیان نیز چنین كردند.[9] سال بعد «معزالدوله» مردم را به برپایی مراسم عاشورا فرمان داد و كسبه را به بستن دكانها و تعطیل كردن بازار در روز عاشورا واداشت و از خرید و فروش جلوگیری كرد و قصابان ذبح نكردند و صنف آشپز غذا نپختند و در بازار قبه هایی برپا شد و روی آنها را با پلاس سیاه به نشانه ی عزاداری پوشانیدند و دسته های زنان عزادار، نوحه كنان و بر سر و صورت زنان، در شهر به راه افتادند و برای حسین (ع) عزاداری كردند[10] و این نخستین روزی بود كه به طور رسمی در شهر برای آن حضرت نوحه خوانی و عزاداری شد و این امر تا سالها همچنان ادامه داشت.[11].

در هجدهم ذی حجه همان سال شیعیان بغداد به فرمان «معز الدوله» یادبود مراسم غدیر خم را جشن گرفتند و آن روز عید اعلام شد و با زینت بیرون آمدند و طبل و شیپور نواختند و بر دهلها كوبیدند و آتشبازی كردند و شب بازارها را باز نگاه داشتند و سحرگاهان به زیارت مقابر قریش رفتند.[12] تا پایان دولت دیلمیان مراسم سوگواری در ماه محرم ادامه داشت و شیعیان در دهه ی نخست محرم در همه ی شهرها عزاداری می كردند و این امر تا آغاز پادشاهی سلطان طغرل سلجوقی ادامه یافت.[13].


صفحه 71.








    1. روزگار سید رضی مصادف بود با خلافت سه خلیفه ی عباسی: «مطیع لله، ابوالقاسم فضل ابن مقتدر بن معتضد» كه از سال 334 تا 363 هجری عنوان خلیفه داشت، «طائع لله، ابوبكر عبدالكریم بن مطیع لله» گكه زا سال 363 تا 381 هجری بر سر كار بود و «قادر بالله، ابوالعباس احمد بن اسحاق بن مقتدر» كه از سال 381 تا 422 هجری بر سریر خلافت بود. ن. ك: ابوالفرج عبدالرحمن بن علی ابن الجوزی، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوك، دراسه و تحقیق محمد عبدالقادر عطا، مصطفی عبدالقادر عطا، راجعه و صححه نعیم زرزور، الطبعه الاولی، دار الكتب العلمیه، بیروت، 1412 ق. ج 14، صص 353 و 348 و 225 و 223 و 46، ج 15، ص 216، عزالدین ابوالحسن علی بن محمد المعروف بابن الاثیر، الكامل فی التاریخ، دار صادر، بیروت، 1385 ق. ج 8، صص 637 و 451، ج 9، صص 414 و 80 و 79، جلال الدین عبدالرحمن بن ابی بكر السیوطی، تاریخ الخلفاء حققه و قدم له و خرج آیاته قاسم الشماعی الرفاعی، محمد العثمانی، الطبعه الاولی،درا القلم، بیروت، 1401 ق. صص 474 -455.
    2. دوره نخست خلافتعباسیان از سال 132 تا 232 هجری است كه دوره تثبیت و تحكیم قدرت سیاسی نظامی آنان است و دوره دوم از سال 232 تا 334 هجری كه دوره حاكمیت حدیث و قشریگری است. جرجی زیدان می گوید: «در این دوره اندیشه به بند كشیده شد، زیرا متوكل معتزله و شیعه را راند و تحت پیگرد قرار داد، لذا آزرادی اندیشه به ضعف گرایید و مردم از ترس جان به پنهان داشتن اندیشه های خود اقدام می كردند.» سید محمد مهدی جعفری، سید رضی، چاپ اول، انتشارات طرح نو، 1375 ش. ص 15.
    3. ن. ك: ابوالحسن علی بن الحسین المسعودی، مروج الذهب و معادن الجواهر، دارالاندلس، بیروت، ج 4، ص 277: الكامل فی التاریخ، ج 8، صص 452 -449، هندوشاه بن سنجر بن عبدالله صاحبی نخجوانی، تجارب السلف، به تصحیح و اهتمام عباس اقبال آشتیانی، چاپ دوم، كتابخانه طهوری، 1344 ش. ص 221.
    4. ن. ك: الكامل فی التاریخ، ج 8، ص 450.
    5. محمد بن علی بن طباطبا (ابن طقطقی)، تاریخ فخری در آداب ملكداری و دولتهای اسلامی، ترجمه ی محمد وحید گلپایگانی، چاپ دوم، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1360 ش. صص 392 -391.
    6. مروج الذهب، ج 4، ص 277.
    7. ن. ك: حسن ابراهیم حسن، تاریخ الاسلام السیاسی و الدینی و الثقافی و الاجتماعی، الطبعه السابعه، مكتبه النهضه المصریه، 1965 م. القاهره، ج 3، ص 44.
    8. ن. ك: فیلیپ خلیل حتی، تاریخ عرب، ترجمه ی ابوالقاسم پاینده، چاپ دوم، موسسه ی انتشارات آگاه با همكاری سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1366 ش، صص 606 -605.
    9. المنتظم، ج 14، ص 140، الكامل فی التاریخ، ج 8، صص 543 -542، شمس الدین ابوعبدالله محمد بن احمد بن عثمان الذهبی، تاریخ الاسلام و طبقات المشاهیر و الاعلام، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، الطبعه الثانیه، دار الكتب العربی، بیروت، 1409 ق. ج 25، ص 8، تاریخ الخلفاء، صص 458 -457.
    10. المنتظم ج 14، ص 150: الكامل فی التاریخ، ج 8، ص 549، تاریخ الذهبی، ج 25، ص 11، تاریخ الخلفاء، ص 458.
    11. تاریخ الذهبی، ج 25، ص 11: تاریخ الخلفاء، ص 458.
    12. المنتظم، ج 14، ص 151: الكامل فی التاریخ، ج 8، صص 550 -549، تاریخ الذهبی،ج 25، ص 12.
    13. الكنی و الاللقاب، ج 2، ص 436.